ریزعادتها در ایجاد عادت های خوب
عادت چیست
(ریزعادتها)عادت یعنی کاری را به صورت اتوماتیک بدون آن که به صورت آگاهانه برروی تمام اعمال کارخودمان درگیر باشیم آن را انجام دهیم
هنگامی که کاری به عادت تبدیل شده باشد انرژی بسیار کمتری را خواهد برد زیرا آن کاری که به صورت عادت درآمده است طی بارها انجام دادن آن بوده است که به صورت عادت تبدیل شده است
برای همین اگر بخواهیم کاری را به صورت عادت تبدیل کنیم کاری که انجام دادن آن سخت است ولی اگر انجام شود نتایج بسیاری برای ما دارد
برای همین باید با ریزعادت ها که انجام کارهای بسیار کوچک که در ابتدا بسیار بزرگ بوده اند است که بتوانیم آن را انجام بدهیم تا به ثورت عادت دربیاید همان عادتی که در ابتدایی کار اگر می خواستیم آن را انجام دهیم از آن فرار می کردیم
ریزعادتها در زمانی که انگیزه، یا هرشرایط دیگری مانند عوامل محیطی که ما نتوانیم اقدامی را انجام دهیم انجام دادن ریز عادت ها می تواند کمک بسیار خوبی به ما کند
ریزعادتها چیست
انجام یک کاری که بسیار بزرگ است غیر ممکن است و نشدنی لذا برای این که آن کار را انجام دهیم می آیم آن را این قدر کوچک می کنیم که دیگر هیچ جایی برای اهمال کاری وجود نداشته باشد
ریزعادتها بعنی
انجام کاری به صورت منظم و مکرر که انجام دادن آن کار آسان تر از انجام ندادن آن کاری باشد که انجام می دادیم
برای مثال اگر قرار است من کتابی را بخوانم در یک روز شاید در ابتدا حالت آدمهای که کتاب خوب مطالعه می کنند بگیریم و شروع کنیم به کتاب خواندن ولی بعد از چند ساعتی زده خواهیم شد ولی با اعمال ریز عادتها یک کتاب را به قسمت های بسیار کوچکی تبدیل می کنیم که هیچ نیروی برای نخواندن آن وجود نداشته باشد
مزایایی ریزعادتها
رسیدن به نتایج بزرگ
عدم شکست چون بسیار کوچک اند
عدم احساس گناه و بی کفایتی
چرا ریزعادتها
در مطالعهای که دانشگاه ووک داشته است 45% رفتارهای ما نشات گرفته از عادتهایمان است
حال رفتارهای که درزمان استرس داریم رفتارهای است که به صورت عادت درآورده ایم
مراحل تبدیل شدن رفتاری به عادت
هر رفتاری بخواهد تبدیل به عادت شود باید این چهار مرحله را بگذرانیم
ناتوانی ناآگاهانه
در این مرحله شخص هیچ آگاهی ندارد که در مهارتی را باید کسب کند درواقع نمی داند که نمیداند
ناتوانی آگاهانه
در این مرحله شخص آگاهی پیدا کرده است که باید اقدامی جهت بدست آوردن انجام دهد
توانمندی آگاهانه
در این مرحله شخص به صورت آگاهانه رفتارهای که می خواهد به صورت عادت در بیاورد را انجام می دهد ولی به صورت آگاهانه
اگر در ابتدای زمانی که می خواستید یک رفتاری را یاد بگیرید مثل رانندگی یادتان باشد زمانی که هر اقدامی را درماشین می خواستید انجام دهید فکر می کردید وآن را انجام می دادید و اگر کسی حواستان را پرت می کرد نمی توانستید کاری انجام دهید
در واقع شما در این مرحله ایجاد عادت بوده اید
توانمندی ناآگاهانه
اگر رفتارهای را که می خواستید به صورت آگاهانه انجام می دادید را انجام دهید بعد از چند وقت به صورت ناآگاهانه بدون این که بخواهید فکر کنید انجام خواهید داد
مثل رانندگی زمانی که چند وقت از زمانی که برای اولین بار پشت ماشین می گذرد دیگر به خودتان می گوید رانندگی کاری داشت درحالی آن زمان هر رفتاری که انجام می دهید به صورت ناآگاهانه انجام می دهید
چرا مغز مقاومت می کند و هنگامی که ریزعادتها بیایند
مغز انسان با تمام کارهای که انجام می دهددر یک زمان چندین کار ولی انرژی بسیار پایینی درحد یک لامپ کم مصرف چند واتی است
هنگامی که یک رفتار جدیدی را بخواهیم یاد بگیریم چون مغز نمی خواهد انرژی بیشتری را مصرف کند با آن مقاومت می کند
کاری که ما باید بدانیم و انجام دهیم هنگامی که رفتاری جدید است مثل رانندگی این مقاومت مغز طبیعی است ولی هنگامی که ما مقاومت می کنیم بعد از چند وقت به صورت یک عادت تبدیل شده است
زیرا مغز می خواهد آن را به صورت عادت درآورد که انرژی کمتری را مصرف کند
با ریزعادتها و عدم وجود انگیزه
ریزعادتها ارتباط غیرمستقیمی با انگیزه دارد به این صورت که زمانی اگر انگیزه مان کم باشد کاری که انگیزهمان کم بوده را انجام نخواهیم داد
ولی اگر هنگامی که از طریق ریزعادت ها پیش می رویم اگر انگیزه نداشته باشیم آن کار مورد نظر را انجام می دهیم زیرا بسیارکوچک است که احتیاج به هیچ اراده وانگیزهای ندارد
در واقع در ریز عادت ها انجام دادن آن بسیار راحتتر از انجام ندادن آن خواهد بود زیرا هیچ مانعی در مغز ما نیست که بخواهد آن را رد کند
نشانههای تبدیل رفتار به عادت از طریق ریزعادتها
عدم مقاومت نسبت به انجام آن رفتار مورد نظر
زیرا این رفتار را این قدر انجام دادهاید در ناخودآگاه ما قرار گرفته است و به صورت غیر ارادی آن را انجام خواهیم داد
اقدام نمودن بدون آن که بخواهیم فکر کنیم
حتما شما هم برای بار اول که رانندگی کردید را به یاد دارید که تمام حواستان به این جمع بود که الان باید ترمز کنم یا الان باید گاز بدهم یا هر اعمال دیگر و اگر در همین حین کسی که بغل دست ما بود می خواست با ما حرفی بزند سریع می گفتیم حرف نزن الان حواسم پرت می شود که باید چکار بکنم و واقعا همین اتفاق برای من هنگامی که برای اولین بار خواستم رانندگی کنم اتفاق افتاد
ولی حالا که چند سال می گذرد اصلا فکر نمی کنم که دارم چکار می کنم فقط در ماشین می نشینم و رانندگی می کنم تا به مقصدی که می خواستم برسیم
چرا این اتفاق عالی برای ما می افتد زیرا مغزما می خواهد سریع آن را در قسمت ناخودآگاه خود ذخیره کند تا انرژی کمتری برای انجام دادن آن کار داشته باشد
لذا هنگامی که کاری به صورت عادت در ما ایجاد شود دیگر نیازی به فکر کردن نیست و ریزعادتها کار خودش را انجام داده است
دربارهای آن نگرانی ندارید و بدون هیچ استرس و نگرانی آن را انجام می دهید
سخن پایانی از طریق ریز عادت ها می توانیم اقدام کنیم به انجام کارهای کارهای که اگر کوچک نمی کردیم آن را انجام نمی دادیم و از طریق ریزعادتها توانستیم آن را انجام دهیم
دیدگاهتان را بنویسید